ترجمه آپ وبلاگ مترجم خوب کیست و 10 نکته برای تبدیل شدن به یک مترجم خوب مترجم خوب کیست و 10 نکته برای تبدیل شدن به یک مترجم خوب نویسنده : س. ز زمان ایجاد : 5 سال پیش آموزش تخصصی ترجمه مترجم خوب کیست و 10 نکته برای تبدیل شدن به یک مترجم خوب آیا شما فکر می کنید یک مترجم خوب هستنید؟آیا بهتر نیست به مسیری که تا کنون در امر ترجمه طی کرده اید را بررسی کنید؟آیا این مسیری درست بوده و شما یک مترجم خوب هستید؟ما در اینجا 10 نکته که براساس تجربه به برخی از مترجمان خبره بدست آمده را برای شما مطرح می کنیم این نکات شما را به یک مترجم خوب تبدیل می کند. مطاله مقاله در مورد چگونه مترجم حرفه ای باشید را به شما پیشنهاد می کنیم نکته شماره 1 : یک مترجم خوب حداقل به آبروی خود اهمیت می دهد تا میشود سراغِ کار ترجمه نروید مگر اینکه به تواناییِ خود در ترجمه اعتمادی واقع بینانه داشته باشید. بیگمان نوشتارهای بسیاری هست که خوب است ترجمه شوند، ولی این گفته تنها وقتی معنادار است که فرض کنیم قرار است ترجمه ی خوبی انجام شود. ترجمه نکردن بارها از بد ترجمه کردن بهتر است! پیش از آغازکردنِ ترجمه از خود بپرسید آیا ترجمهی شما به زبان آسیب نمیزند؛ به نویسندهای بیاندیشید که با ترجمهی بد ممکن است بد فهمیده یا بد نام شود؛ به فکرِ خریداری که هزینه میکند هم باشید؛ به مخاطبی که قرار است ترجمهی شما را بخواند فکر کنید که آیا کارِ شما او را سردرگم نمیکند؛ همچنین، با دلنگرانیِ زیستمحیطی به فکرِ کاغذهایی که ممکن است هدر رَوَند هم باشید؛ و سرانجام، حتی اگر موردهای پیشین برایتان اهمیت ندارند، دستکم میتوانید به فکرِ آبروی خودتان باشید. چنین ملاحظههایی شما را هرچه بیشتر در برابرِ وسوسهی ترجمهکردن نگه میدارند. آنگاه، اگر هم دست به ترجمه بردید، ترجمهی شما دیگر مثلِ هر ترجمهی بیارزشی نخواهد بود. همچنین، باید در نظر داشته باشید که ترجمهکردن وقت آزاد میخواهد. پس، اگر همچون خیلی از آدمهای ایرانی چندین و چند جا کار و کاسبی به هم زدهاید، و به قولِ معروف یک سر دارید و هزار سودا، لطف کنید و دور ترجمه را خط بکشید. نکته شماره 2 - مترجم خوب در رشته تخصصی خود ترجمه می کند فقط در زمینههایی دست به ترجمه بزنید که در آنها سررشته دارید. امروزه دیگر هر پهنه از دانش، بلکه هر رشته از هر پهنه، بلکه هر شاخه از هر رشته، اصطلاح شناسیِ خاصِ خودش را دارد. در هر شاخه ای از دانش مجموعه ی پرشماری از واژهها هست که آنها را نخواهید فهمید مگر اینکه پیشاپیش آشناییِ خوبی با موضوع داشته باشید. به یاد داشته باشید که وقتی از آشنایی با واژگانِ شاخهای از دانش سخن میگوییم منظور دانستنِ معنای «واژه به واژه» نیست بلکه هر کلید واژه گفتارهای چندی پشت سرِ خود دارد که شما نمیتوانید با نگاه به واژه نامهها از آنها سر درآورید. پهنهی ادبیات نیز از این نظر مستثنا نیست؛ حتی اگر میخواهید یک داستانِ کوتاه ترجمه کنید که به زبانِ مردمِ کوچه و بازار نوشته شده است، باید زبانِ مردمِ کوچه و بازار را با ویژگیهای خاص اش بشناسید. البته درست است که برخی نکتهها هم طیِ کارِ ترجمه آموخته میشوند، ولی همیشه لازم است پیش دانستههای شما در حد و اندازهی خوبی باشد. نکته شماره 3 - مترجم خوب حداقل به دو زبان مسلط است فراموش نکنید که کارِ ترجمه نیاز به «دانستنِ» دست کم دو زبان دارد! پس برای ترجمه نباید دل خوش کنید به اینکه با زبانی جز زبانِ مادری تان آشنا اید. ایرادِ خیلی از ترجمهها از قضا بخاطرِ آشناییِ نابسنده با زبانِ مقصد است که خیلی وقتها همان زبانِ مادریِ شخص است. شاید مثلِ خیلیها به صرفِ اینکه با زبانی جز زبانِ مادری تان آشنایی دارید گمان میکنید میتوانید دست به کارِ ترجمه بزنید. ولی فراموش نکنید که زبانِ دوم را نیز از راه آشنایی با زبانِ اول تان آموختهاید و زینرو هرچه زبانِ اول را بهتر بدانید زبانِ دوم را هم بهتر خواهید دانست. نکته اینجا این است که گویشورِ یک زبان بودن همیشه به معنای دانستنِ آن زبان نیست. دانستنِ یک زبان نیاز به بازاندیشیِ زبان، یعنی ابژهکردنِ زبان و شناختِ آن، دارد درحالیکه گویشور زبان را نه زبان آگاهانه بلکه بطور طبیعی و «تودستی»* به کار میگیرد. با نظر به مفهوم «تودستی» در اندیشهی فیلسوفِ آلمانی مارتین هایدگر. نکته شماره 4 - فقط عجله نکنید شما یک مترجم خوب هستید ترجمه را با عجله انجام ندهید. ترجمههایی که با عجله انجام میشوند معمولاً خوب از آب درنمیآیند. وسواس و درنگ هر جای دیگر بد باشد در ترجمه پی آیندهای خوبی دارد. بهتر است به فهمِ اولیه تان اعتمادِ صد در صد نکرده و همیشه با کمی تردید پیش بروید. این کار احتمالِ خطای شما را کاهش میدهد. برای یک نمونه، خیلی جاها ممکن است درواقع با یک اصطلاح طرف باشید و شتاب باعث شود نادانسته خودِ واژهها را ترجمه کنید. اگر مترجم خوبی باشید با خواندنِ ترجمهی دیگران خواهید فهمید که مترجم به واقع چقدر زحمت، دقت، و حوصله به خرج داده است. مثلِ کمابیش هر جای دیگر، در زمینهی ترجمه هم کمیت و کیفیت نسبتی کمابیش عکس دارند. برای همین است که ترجمههای برخیمترجمان خیلی پرکار چندان به دل نمینشیند! نکته شماره 5 - نخست ببینید آیا خودتان ترجمه تان را میفهمید! همیشه میتوانید ترجمه تان را به دیگران بدهید که نظر بدهند، ولی دم دست ترین سنجه برای بررسیِ ترجمه تان این است که ببینید آیا خودتان آن را میفهمید. اگر یک جمله از ترجمه تان را درست نفهمیدید، تردید نکنید که آن جمله را اشتباه ترجمه کردهاید. و اگر شمارِ جملههایی که خودتان آنها را درست نمیفهمید در ترجمه تان زیاد است، باید بدانید که ترجمهی آن متن کارِ شما نیست و بهتر است بیخیالِ آن شوید. فهم خواننده فرع بر فهم مترجم است. نمیتوانید از خواننده فهمیدن آنچه خودتان نمیفهمید را توقع داشته باشید. گاهی هم پیش میآید که مترجم هر چه زور میزند معنای جملهای از نویسنده را نمیفهمد و برای همین بهاصطلاح از خودش مایه میگذارد و با نظر به پیش و پس جمله، آن را جوری ترجمه میکند که، گرچه فهمیدنی ست، معلوم نیست واقعا درست باشد. این کار هم با اخلاق ترجمه نمیخواند. باید با خودتان روراست باشید و بکوشید تک تکِ جملههای نویسنده را بفهمید. برای کسب تجربه می توانید فرم استخدام مترجم را تکمیل کنید و سفارش های در زمینه تخصصی خود را ترجمه کنید و تجربه زیاد در این امر سبب می شود شما را به یک مترجم خوب شوید نکته شماره 6 - بارها و بارها ترجمه تان را بازخوانی کنید مترجم خوب سریع راضی نمیشود ترجمه تان را تنها با یکی–دو بار بازخوانی به دست انتشار نسپارید؛ برای ترجمه خودتان احساسِ مسئولیت کنید. بهتر است بازخوانیِ ترجمه را با فاصلههای زمانی انجام دهید. البته هیچ کاری دشوارتر از آن نیست که آدم نوشتهی خودش را برای چندمین بار بازخوانی کند. احساسِ تکراری بودن ممکن است نگذارد عیبهای کارتان را کشف کنید. برای همین بهتر است بازخوانی را کم کم و خرده خرده انجام دهید. هرچه در کار ترجمه کارکشته تر میشوید نیاز به بازخوانی خود به خود کمتر میشود. به یاد داشته باشید که وقتی ترجمه تان را به دست انتشار سپردید دیگر کار از کار گذشته است: ترجمه بلدها دربارهی کارِ شما داوری خواهند کرد، به اشتباههای فاحش شما خواهند خندید، و حتا بر آن نقد خواهند نوشت. درست است که همیشه میتوانید در چاپهای بعدی ترجمه تان را اصطلاح کنید، اما همین که کارتان منتشر شد دیگر برای همیشه آنجا هست و برای خودش هستیِ جداگانهای دارد. آن ترجمهی حال به هم زنی که من چهار سال پیش خریدم هنوز آنجا در گوشهی اتاقم در قفسهی کتابهای بیارزش افتاده است. چندی پیش مترجم را دیدم و فقط توانستم با بیانی نامستقیم به او پیشنهاد کنم بجای ترجمه کردن فوتبال تماشا کند. نکته شماره 7 - مترجم خوب قواعد نگارشی را رعایت می کند قواعد نشانه گذاری را به طور جدی بیاموزید. بهترین کار برای یادگرفتن قواعد نشانهگذاری این است که نوشتههای کسانی که زباندان و ترجمه بلد هستند، و نه هر پرنویسِ بدنویسی را، بخوانید و در نشانه گذاریشان دقیق شوید. بیشک یک ویراستارِ خوب میتواند نشانهگذاریِ ترجمهی شما را کمی سر و سامان بخشد، ولی نشانهگذاری تا اندازهای هم با خودِ کارِ ترجمه گره میخورد. همچنین به یاد داشته باشید که نشانهگذاری از منطقِ معنارسانی پیروی میکند که همانا روانسازیِ خوانش و آسانسازی فهم است. پس اینجور نیست که آزاد باشید مثلاً هر جای جمله که دلتان خواست «ویرگول» بگذارید. برای مثال، درست نیست در جایی از جمله ویرگول بگذارید صرفاً بخاطرِ اینکه در آنجا نفستان بند میآید. یک ترفند خوب برای یادگرفتن نشانه گذاری این است که ساختارِ معناییِ جملهها را دریابید. هر جملهای، هرچند ساده، از نهاد و گزاره درست شده است. نهاد چیزی ست که جمله دربارهی آن حرف میزند و گزاره حرفی ست که دربارهی نهاد زده میشود که این بخش نیاز به یک کارواژه (فعل) دارد. پس چندان دشوار نیست دریابیم که گذاشتن ویرگول میان نهاد و گزاره با منطقِ معنارسانی سازگار نیست، هرچند خیلیها این کار را میکنند. زینرو، در جملههایی که بیش از اندازه بلند بوده و چندین پاره را در دلِ خود دارند، ویرگولها باید دوتا-دوتا بیایند جوری که یکی دیگری را پشتیبانی کند. با این کار، نهاد پیش از ویرگولِ نخست و گزاره پس از ویرگولِ دوم قرار گرفته و بطورمنطقی به هم مرتبط خواهند بود. به این الگو بنگرید: نهاد،…، گزاره. با این روش میتوانید تا جایی که در گنجایشِ جمله است پارههایی بر جمله تان بیافزایید بیآنکه منطقِ معنارسانی به هم بخورد. همچنین، تشخیصِ اینکه نشانهی «؛ » را باید کجای متن گذاشت کارِ هرکس نیست. نکته شماره 8 - به زیبایی ساختار متن ترجمه شده خود دقت کنید با ترجمه تان وَر بروید. با تکتکِ جملههایتان وَر بروید و پارههای آن را پس و پیش کنید تا به زیباترین و خوشخوان ترین ساختارها برای آنها دست یابید. این وَررفتنها ترجمهی شما را هرچه بهتر میکند. زبانها از ساختاربندیهای یکسانی پیروی نمیکنند و زینرو ترجمه چیزی بیش از گذاشتنِ واژهها بجای همدیگر است. بکوشید جملههای پیرو و بندهای موصولی را به بهترین شکل درون جملهی پایه جایابی کنید. زینبیش، هریک از سازههای جمله را باید در مناسبترین جای جمله بگذارید. برای نمونه، قید را در جاهای مختلف جمله میتوان گذاشت اما در هر جملهای یک جای خاص بهترین جا برای آن است. نکته شماره 9 - بهترین واژها را انتخاب کنید بکوشید برای هر واژهای بهترین معادل را بیابید. به یاد داشته باشید که یک معادلِ درست همیشه بهترین معادل نیست. گرچه بهکاربردنِ معادلهای درست از خطای در فهم بازمیدارد، بهکاربردنِ بهترین معادلها فهم را آسانتر و روانتر میکند. برای یافتنِ بهترین معادلها لازم است بیش از یکی–دو واژهنامه را ببینید و معادلهای مختلف را در جملهی موردنظرتان بگذارید تا بفهمید کدام یک رساتر و زودیاب تر است. همچنین، مراقب باشید که «معنای اول» شما را افسون نکند؛ معمولاً مترجمانی که چندان کارکشته نیستند برای بسیاری از واژهها معادلهای دمدستی دارند. باید بدانید که یک معادلِ دمدستی همیشه بهترین معادل نیست و گاهی کاربردِ آن در یک متن حتی نادرست است. برای نمونه، در یک متنِ زمینشناختی، صفتِ «انتقادی»* برای «سیلاب» فقط خواننده را به خنده خواهد انداخت. نکته شماره 10 - شما یک مترجم خوب هستید نه یک حقه باز نُه نکته بالا را در نظر بگیرید، آن هم با عزیمت از این تصمیم یا باور که شما مترجم خوب هستید نه حقه باز. در این نوشتار فرض شده است که شما شارلاتان نیستید بلکه به معنایی از «خوبی»/«بدی» یا «درستی»/«نادرستی» اعتقاد دارید. اگر این جور نیست و شما به چیزی نمیاندیشید جز سودِ شخصیِ خود به هر وسیلهی ممکن، آنگاه هیچ یک از نکتههایی که در این نوشتار آمده است برایتان اهمیتی نخواهد داشت، نه نویسنده، نه مخاطب، نه زبان، و نه حتی نامِ نیک. البته این نوشتار شما را یک قدیس هم فرض نمیکند؛ بسیار طبیعی ست که به فکرِ درآوردنِ «پول» یا کسبِ «شهرت» باشید، یا به فکرِ «ارتقای علمی» باشید که قرار است پول و شهرت را به همراه داشته باشد. در زمانه ای که نگرشِ سرمایه دارانه هرچه ناگزیرتر میشود، قابل درک است که شما کوچک ترین کاری را «مفت» انجام ندهید و صرفاً به فکرِ کارِ فرهنگی و ترویجِ علم و این جور چیزها نباشید. منتها به یاد داشته باشید که پول، شهرت، و ارتقای علمی باید تنها و تنها در برابرِ «کار و زحمت» به شما داده شود. اگر جز این باشد، کارِ شما هیچ فرقی با دزدی ندارد جز اینکه یک دزدیِ دو–رویانه است. زینسان، همه چیز در درجهی نخست مربوط میشود به اینکه شما میخواهید چه جور آدمی باشید، یک شارلاتانِ بیملاحظه یا یک آدمِ درستکار. پس تکلیف تان را با خودتان روشن کنید— آیا میخواهید شارلاتان باشید؟ نکته در مورد ما همه می دانیم که مترجم خوب سبب یک ترجمه با کیفیت می شود و تیم ترجمه آپ به این نکات پایبند و سعی در آموزش و پرورش بهترین مترجمان در زمینه های متفاوت کرده و همچنان در تلاش در بهبود کیفیت کاری خود می باشد. ما با به یاد داشتن این نکات امر ترجمه مشتریان خود را انجام می دهند.کلیه سفارش های ترجمه طبق این 10 نکته اساسی که هر مترجم خوب آنها را میداند، انجام می گردد.گروه ترجمه آپ با سنجش مترجمان خود و انتخاب از بین تمام متقاضیان همکاری انتخاب نموده و بهترین کیفیت ترجمه را برای مشتریان خود فراهم می کند.در صورت تمایل می توانید فقط یکبار سفارش ترجمه خود را به ما بسپارید دیدگاه ها درج دیدگاه نام : نام خانوادگی : ایمیل : دیدگاه : ارسال دیدگاه